۱۳۸۷ خرداد ۱۲, یکشنبه

کم و...بیش

از


خواستن


تا


بی شائبه


خواستن


راهی


است


کوتاه


و


بلند


کم


و


بیش


.


کَران ِ خواستن


.خواهش ِ "بود" است


،بی شائبه


بی شائبۀ بود َش


،اگر خواستی


به بَرَت می آید؛


،میزبان نیست


،میهمان هم


می ماند


*


.


.


.


بیست بهمن هشتادوشش

۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

sleeping


sometimes
in the middle of the battlefield
where the blood and fire
are showering the mother earth
where hatred and sigh
become the song of songs...
i feel that I’m falling asleep
like a child,
like a dying evening of fall,
dumb, with closed eyes
i'm dreaming
your smile.